کد مطلب:161286 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

عامل تطمیع
عامل دوم، تطمیع بود. معاویه با جعل حدیث و بهره برداری از جذابیت و اعتبار شعر و قرآن، می توانست عده ای را فریب دهد، اما همه ی افراد تحت تأثیر قرار نمی گرفتند. لذا معاویه بزرگان و رؤسای قبایل را كه خوب و بد را می فهمیدند و داستان خلافت و خیانت معاویه برایشان امری مجهول نبود، با تطمیع، وعده ی پست و مقام، دادن هدایا و جوایز نفیس و سنگین و نیز كیسه های طلا، می خرید و به این صورت آنها را مجذوب خود می كرد. گذشتن از مال دنیا آسان نیست. گفتن یك كیسه ی طلا یا 100000 دینار طلا و شبیه این ارقام آسان است، ولی كمتر كسی در مقابل آن مقاومت می كرد، آنهم در آن زمان. ولی معاویه با پرداخت هزینه های سنگین، رؤسای قبایل را به آمال و اهداف ننگین خود می رساند و در این راه كمتر كسی دارای ایستادگی و مقاومت بود و اكثرا گرفتار


می شدند. نمونه ی آن رشوه به شریح قاضی [1] بود كه فتوای وی تأثیر بسزایی در به شهادت


رساندن امام حسین علیه السلام و برگرداندن رأی كوفیان داشت.


[1] شريح بن حارث، از مردم يمن، در سال 22 هجري از سوي عمر بن خطاب به قضاوت كوفه منصوب گشت و تا زمان حجاج بن يوسف - 60 سال - قاضي اين شهر بود. جز در ايام عبدالله زبير كه سه سال اين كار را ترك كرد. در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام نيز مدتي بر منصب قضاوت بود. وقتي امام او را به اين منصب گماشتند، بر او شرط كرد كه هيچ حكمي را اجرا نكند، مگر آنكه آن را بر حضرت عرضه دارد. امام علي عليه السلام يك بار بر او خشم گرفت و از كوفه بيرونش كرد. وي علاوه بر شعر، شوخ طبع نيز بود. (بحارالأنوار، ج 42، ص 175).

شريح در كوفه محبوبيت و شخصيت كم نظيري پيدا كرد و مردم نيز به او اعتماد نموده و نظرش را مي پذيرفتند. حتي زماني كه اميرالمؤمنين عليه السلام خواستند او را از اين منصب بردارند، مردم اعتراض نموده و همهمه ي «وا عمراه» بلند شد. آن حضرت به طور مشروط پذيرفت كه وي بكار خود ادامه دهد.

شريح در قتل حضرت هاني بن عروه و مسلم بن عقيل شريك بود؛ زيرا بعد از دستگيري هاني و قيام قبيله ي مذحج، او با هاني ديدار كرد و بدنش را خون آلود و زخمي ديد و آثار شكنجه و ضربات ابن زياد را با چشم خود مشاهده كرد، ولي هنگامي كه دارالاماره را در محاصره ي هواداران هاني و مسلم ديد، بيرون آمد و خطاب به مردم گفت: امير شما هاني، مشغول مذاكره است و هيچ خطري او را تهديد نمي كند. صلاح بر اين است كه به خانه هاي خود برگرديد. او از اين طريق مردم را فريب داد و نيروهاي به پاخاسته را خنثي نمود و باعث شد تا ابن زياد، هاني و مسلم را به شهادت برساند. (سفينة البحار ج 1، ص 649 - ارشاد شيخ مفيد ج 2، ص 50 - مروج الذهب ج 3، ص 57).

معروف است كه وي به دستور عبيدالله، فتوا داد كه چون حسين بن علي بر خليفه ي وقت خروج كرده، دفع او بر مسلمين واجب است.

وي سرانجام در سال 87 - يا 97 - هجري در سن 167 سالگي به درك واصل گرديد. (اسد الغابة ج 2، ص 214 - شرح نهج البلاغه ي ابن ابي الحديد ج 14، ص 28).

چهره ي شريح قاضي به عنوان عالم وابسته به دربار ستم و در خدمت زور و تزوير شناخته شده و نشان مي دهد كه دشمن هميشه براي كوبيدن حق، از چهره ي افراد مذهبي و موجه، كه سخن آنها در نزد مردم از اهميت ويژه اي برخوردار است، استفاده مي كند. همانگونه كه گفته ايم، نبايد فراموش كنيم كه تاريخ در حال تكرار است و شيوه ها و عواملي كه در بوجود آوردن حادثه ي كربلا نقش داشت، امروز و فردا نيز نقش دارد و ما بايد در برابر اين توطئه ها هوشيار باشيم و نصايح ولي را با گوش جان پذيرا باشيم؛ نه تندروي كنيم تا از ولايت و رهبري جلوتر رويم، و نه كندي و سستي كنيم تا از خط ولايت و رهبري فاصله بگيريم؛ دشمن از فرصتهاست كه نهايت استفاده را مي برد.